Translate

دوشنبه، مرداد ۰۷، ۱۳۹۲

نیچه؛ فلسفه و عرفان ایرانی

فردریش ویلهلم نیچه 15 اکتبر 1844 تا 25 اوت 1900؛ فیلسوف، شاعر، آهنگساز و فیزیولوژیست کلاسیک بزرگ آلمانی بود. از مشهورترین عقاید وی نقد فرهنگ، دین و فلسفه امروزی بر مبنای سوالات بنیادینی درباره بنیان ارزشها و اخلاق بوده است. نوشته های وی سبک تازه ای در زبان آلمانی محسوب میشد، نوشته هائی بسیار ژرف و پر از ایجاز؛ آمیخته با افکاری انقلابی که نیچه خود روش نوشتاری خویش را گزین گوئیها مینامید. کتاب چنین گفت زرتشت او از شاهکارهای فلسفه و ادبیات آلمانی به شمار میرود.
در تاریخ تفکر جهان بی تردید از هر منظری که به شناخت و بررسی اندیشه و حیات متفکرین پرداخته شود، نیچه اندیشمندی بی بدیل و استثنائی جلوه خواهد کرد.
پژوهشها و اطلاعات وسیع نیچه در زمینه زبان، تاریخ،فرهنگ
و فلسفه از جمله یونانی و رومی، سبب آشنائی و علاقه وافر او
به تاریخ و فرهنگ ایران باستان گردید. در آثار او شامل پاره
نوشته ها و یادداشتهای بازمانده در دفترهای او، که حجم زیادی از کل نوشته های او را شامل میگردد؛ از فرهنگ ایران باستان  مکرراً یاد میکند.
دلبستگی نیچه به ایران و ستایش فرهنگ باستانی آن را درکتابی به نام چنین گفت زرتشت، در مورد تفکر فلسفه اشوزرتشت میتوان به وضوح دید و نیز با نهادن نام وی بر کتاب، سعی در باارزش نشان دادن تحقیقات خود داشته است.
نیچه یکی از نمونه های عالی خردمندی بینای دیونوسوسی خود را در حافظ می یابد. نام حافظ 10 بار در مجموعه آثار وی آمده است. بی گمان دلبستگی گوته به حافظ و ستایشی که در دیوان غربی-شرقی از حافظ و حکمت شرقی او کرده، در توجه نیچه به حافظ نقشی اساسی داشته است. در نوشته های نیچه نام حافظ در بیشتر موارد در کنار نام گوته می آید و نیچه هر دو را به عنوان قله های خردمندی ژرف می ستاید. حافظ نزد او نماینده آن آزاده جانی شرقی است که با وجد دیونوسوسی، با نگاهی تراژیک، زندگی را با شور سرشار می ستاید؛ به لذتهای آن روی میکند و در همان حال به خطرها و بلاهای آن نیز پشت نمیکند.
«بابک رفیعی، لندن،20.30 یکشنبه 28/07/2013»