برای اینکه بت پرست نباشی؛ کافی نیست که بتها را شکسته باشی؛ باید خوی بت پرستی را ترک گفته باشی. «نیچه»
«بت شکن»
ما هردو بازیچه
در بازی نیرنگ
قربانی یک بت
سرتابه پا از سنگ
تو بت پرست اما
من بت شکن بودم
باید که بت میمرد
جائیکه من بودم
بتخانه شد اما
محراب عشق من
فرمان بت این بود
از عشق دل کندن
بترا شکستم من
بت خانه شد خالی
باخود تراهم برد
آن پوچ پوشالی ای آمده باشعر ای رفته با گریه ای خط دلتنگی از بغض تا گریه
قربانی بت شد ایمان و پیوندم
من هم ز جای خویش بت خانه را کندم
اکنون نه بت مانده نه تو نه فردائی این بت شکن مانده با زخم تنهائی
*ترانه سرا: «اردلان سرفراز» *آهنگساز: «فرید زولاند» *تنظیم: «منوچهر چشم آذر» *خواننده: «ستار»
«بت شکن»
ما هردو بازیچه
در بازی نیرنگ
قربانی یک بت
سرتابه پا از سنگ
تو بت پرست اما
من بت شکن بودم
باید که بت میمرد
جائیکه من بودم
بتخانه شد اما
محراب عشق من
فرمان بت این بود
از عشق دل کندن
بترا شکستم من
بت خانه شد خالی
باخود تراهم برد
آن پوچ پوشالی ای آمده باشعر ای رفته با گریه ای خط دلتنگی از بغض تا گریه
قربانی بت شد ایمان و پیوندم
من هم ز جای خویش بت خانه را کندم
اکنون نه بت مانده نه تو نه فردائی این بت شکن مانده با زخم تنهائی