من در رویای خود دنیائی را میبینم
که در آن هیچ انسانی؛ انسان دیگر را خوار نمیشمارد
زمین از عشق و دوستی سرشار است
و صلح و آرامش: گذرگاههایش را می آراید.
من در رویای خود دنیائی را میبینم که در آن
همگان راه گرامی آزادی را میشناسند
حسد جان را نمیگزد
و طمع روزگار را برما سیاه نمیکند
من در رویای خود دنیائی را میبینم که در آن:
از نعمتهای گسترده زمین سهم میبرند
هر انسانی آزاد است
شوربختی از شرم سربه زیر می افکند
و شادی همچون مرواریدی گرانقیمت
نیازهای تمامی بشریت را برمی آورد
چنین است دنیای رویای من.
که در آن هیچ انسانی؛ انسان دیگر را خوار نمیشمارد
زمین از عشق و دوستی سرشار است
و صلح و آرامش: گذرگاههایش را می آراید.
من در رویای خود دنیائی را میبینم که در آن
همگان راه گرامی آزادی را میشناسند
حسد جان را نمیگزد
و طمع روزگار را برما سیاه نمیکند
من در رویای خود دنیائی را میبینم که در آن:
- «سیاه یا سفید»
از نعمتهای گسترده زمین سهم میبرند
هر انسانی آزاد است
شوربختی از شرم سربه زیر می افکند
و شادی همچون مرواریدی گرانقیمت
نیازهای تمامی بشریت را برمی آورد
چنین است دنیای رویای من.