Translate

شنبه، اسفند ۲۳، ۱۳۹۹

انتخابات ریاست جمهوری پیش روی ایران (۱۴۰۰ خورشیدی)

 در حالی به استقبال انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۱۴۰۰ خورشیدی میرویم که ایران دوران سختی را طی ریاست جمهوری آقای ترامپ در ایالات متحده امریکا پشت سر گذاشت. 

آقای روحانی ریاست جمهوری ایران علارقم مدیریت موفق تفاهمنامه برجام در دوره اول ریاست جمهوری اش، با راهیابی آقای ترامپ به دفتر ریاست جمهوری امریکا، ستاره اقبال سیاسی اش در داخل و خارج از کشور رو به افول نهاد. تحریمهای کمرشکن امریکا از ریاست جمهوری که میرفت با شعار تدبیر و امید باعث شکوفائی اقتصادی در درون و حال با امضای برجام گشایش سیاسی در سطح بین الملل شود، چهره ای ناموفق بسازد.

اینکه بازگشت تحریمهای امریکا باعث عدم موفقیت آقای روحانی شد یا عدم ابتکار ایشان در مواجهه با بحران ترامپ، بحث این یاداشت نیست ولی قدر مسلم ریاست جمهوری در ایران بدون تبین سیاستهای کلان راهبردی کشور و اعمال نظر رهبری، مفهومی ندارد اما خب آیت الله خامنه ای نمیتواند در عین واحد هم رهبر باشد و هم رئیس جمهوری اسلامی. پس الزاما نمیتوان همه ی تقصیرات اوضاع نابسامان اقتصادی و معیشتی مردم ایران را بر دوش آقای روحانی نهاد که به عقیده نگارنده آقای روحانی اگر به اراده خویش بود، میتوانست با تیم وزارت خارجه اش، تیمی که برجام را به فرجام رسانید، با تیم منتخب آقای ترامپ وارد مذاکره و از پیدایش فجایع عدم مذاکره، به مانند تبدیل پول ملی کشور به بی ارزشترین پول دنیا جلوگیری کند.

اجازه بدهید فراموش نکنیم که این ابتدا آیت الله خامنه ای ست که طی پروسه نظارت استصوابی کاندیداهای ریاست جمهوری را توسط شورای نگهبان برابر با اصل ۹۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی، مورد تائید و انتخاب قرار میدهد. شورای نگهبان خود متشکل از شش فقیه میباشد که توسط حکم رهبر نصب میشوند و نیز شش حقوقدان که توسط ریاست قوه قضائیه، که خود توسط رهبر انتخاب و منصوب میشود، انتخاب میگردد. آنگاه مردم میتوانند به یکی از منتخبین دستگاه رهبری رای بدهند. 

داستان انتخابات ریاست جمهوری در ایران، آدمی را به یاد شعر «کتیبه، مهدی اخوان ثالث» می اندازد که تعدادی محبوس به زنجیر به سودای رهائی به تخته سنگی امید بسته بودند که روی آن نوشته شده بود: کسی راز مرا داند که از این رو به آن رویم بگرداند، پس از جهد و تلاش بسیار تخته سنگ را برمیگردانند و میبینند نوشته است: همان؛ کسی راز مرا داند که از این رو به آن رویم بگرداند!

واقعیت این است که اکثریت مردم ایران به مفهوم شعر کتیبه زنده یاد اخوان ثالث رسیده اند، شاید شعار اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا تبلور عینی این مفهوم بود. 

حال اجازه بدهید پس از عبور از ماهیت انتخابات ریاست جمهوری در نظام جمهوری اسلامی، به سناریوهائی بپردازیم که معمولا از قبل در بیت رهبری طراحی و برنامه ریزی میشوند. 

آیت الله خامنه ای در آستانه هشتاد و دو سالگی ست و از سال ۱۳۹۳ خورشیدی که وی تحت عمل جراحی پروستات قرار گرفت شایعاتی در خصوص ابتلای او به سرطان پروستات بر سر زبانهاست. شاید انتخابات پیش رو در ایران یکی از سرنوشت سازترین انتخابات برای رهبر سالخورده انقلاب اسلامی و شاید حتی آینده ی مردم ایران باشد، چرا که هیچکس نمیداند در غیاب احتمالی رهبری، سرنوشت نظام جمهوری اسلامی به کدام سو خواهد رفت. با در نظر گرفتن حضور گمرنگ مردم در انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی میتوان نتیجه گرفت مردم به شدت از نظام ناامید و سرخورده اند و دیگر دل به گشایش مشکلاتشان از طریق رای به این جناح یا آن جناح، این سیاستمدار یا آن سیاستمدار نبسته اند اما به هر حال انتخابات ریاست جمهوری انجام خواهد شد و میتوان پیشبینی کرد همچنان درصدی از مردم پای صندق رای خواهند رفت. 

با آنکه اکنون بسیار زود است تا در مورد قطعیت کاندیداتوری افراد مطرح شده صحبت نمود اما میتوان از شواهد موجود نتیجه گیری کرد اصلاح طلبان هنوز بر سر معرفی یک کاندیدا به اجماع نرسیده اند گرچه نام آقایان حسین دهقان وزیر اسبق دفاع، اسحاق جهانگیری معاون رئیس جمهوری و حتی محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه مطرح است ولی تا تفاهم نهائی بر سر هریک از افراد ذکر شده یا شخصیتی دیگر از این جناح راه بسیاری مانده است. بدون شک اگر شخصیتی همچون محمد خاتمی ریاست جمهوری اسبق تمایل به نمایندگی طیف اصلاح طلب را در انتخابات پیش رو داشته باشد با توجه به وزنه سیاسی ایشان به عنوان پدر اصلاحات احتمال اینکه اصلاح طلبان پشت سر او متحد شوند بسیار است ولی آیا رئیس جمهوری که در در دوران ریاست جمهوری اش عنوان کرده بود نهادهای دیگر حاکمیت، رئیس جمهور را تنها فردی تدارکاتچی میخواهند، دگر باره برای تدارکاتچی بودن پای به عرصه انتخابات میگذارد؟ قطعا آینده پاسخ بهتری برای این پرسش خواهد داشت. 

در این میان کاندیداتوری برخی از چهره های محافظه کارتر از جناح اصولگرا به مانند علی لاریجانی و حتی علی مطهری نیز مطرح است. علی لاریجانی میتواند کفه ی ترازو میان دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا باشد اگر اصلاح طلبان کاندیدای قابلی که بر سر آن به اجماع برسند، نداشته باشند و اصولگرایان بر سر کاندیداتوری او به تفاهم برسند، باید توجه داشت که آقای لاریجانی نسبت به آقای مطهری از روحیه تبعیت بیشتری نسبت به دستگاه رهبری برخوردار است. 

اما باید در نظر داشت که آیت الله خامنه ای دغدغه ی خاطر دوران پس از خود را هم دارد، فراموش نکنیم که پس از وفات آیت الله خمینی چه بر سر خانواده ی او، مشخصا حاج احمدآقا؛ فرزند و مسئول بیت او آمد. آیا آیت الله خامنه ای بر اساس این دغدغه، آینده ی خانواده و بیت و وابستگان خود را به دست یک رئیس جمهوری بر آمده از دل نظامیان خواهد سپرد؟ آیا تضمینی بر عدم کودتای نظامیان پس از وی و براندازی نظام ولایت فقیه و احتمالا جایگزینی آن با یک نظام ریاست جمهوری به عنوان مثال؛ یک ریاست جمهوری مادام العمر توسط رئیس جمهور در قدرت به مانند نظام سابق مصر در دوران حسنی مبارک وجود دارد؟ به عقیده نگارنده آیت الله خامنه ای قطعا به این احتمال خواهد اندیشید. 

آقای حسین دهقان یکی از نظامیان اسبق داوطلب کاندیداتوری ریاست جمهوری در مورد این نگرانی اظهار نظر کرده و احتمال آن را رد نموده است ولی آیا این اظهار نظر خود دلیلی بر مطرح بودن این دغدغه ی خاطر نیست؟

اما همگان میدانیم حداقل از سال ۱۳۹۶ خورشیدی احتمال به رهبری رسیدن آیت الله ابراهیم رئیسی، ریاست فعلی قوه قضائیه پس از آیت الله خامنه ای مطرح بوده است. وی با نظر مساعد رهبری کاندیدای ریاست جمهوری برای رقابت با آقای روحانی در سال ۱۳۹۶ خورشیدی شد که البته با اقبال عمومی روبرو نشد اما شاید آیت الله خامنه ای با حمایت خود از وی در صدد بود تا برای او وجاهت عمومی لازمه برای احراز رهبری پس از خود را بخرد. 

باری این رویا به حقیقت تبدیل نگشت اما طی چهار سال گذشته آقای رئیسی با حمایتهای بی بدیل آیت الله خامنه ای به ریاست قوه قضائیه منصوب و همچنین نایب رئیس مجلس خبرگان رهبری ست، جائی که در فقدان احتمالی رهبر فعلی، آینده ی رهبری نظام جمهوری اسلامی رقم خواهد خورد. با توجه به کهولت سن آیت الله جنتی و متابعت محض وی از نظرات رهبری احتمالا این آیت الله رئیسی خواهد بود که زعامت مجلس خبرگان رهبری را در دوران پس از آقای خامنه ای به عهده خواهد گرفت و شخصیت تاثیرگذار این مجلس خواهد بود و در این میان اصلا بعید نیست که آقای رئیسی مناسبترین کاندیدای احراز مقام ریاست جمهوری از نظر آیت الله خامنه ای باشد، چه یک دوره ریاست جمهوری برای آقای رئیسی مشروعیت، حسن شهرت و مقبولیت عام برای به رهبری رسیدن وی پس از آیت الله خامنه ای به همراه خواهد داشت. 

با توجه به تجربه ی بد مهندسی انتخابات توسط مجتبی خامنه ای به نفع آقای محمود احمدی نژاد در سال ۱۳۸۸ خورشیدی و تمرد و طغیان آقای احمدی نژاد در انتها، بعید میرسد آقای خامنه ای و مرد قدرتمند بیت وی مجتبی خامنه ای به کاندیدائی غیر معمم در این شرایط خاص جهت احراز مقام ریاست جمهوری اعتماد کنند، مخصوصا اینکه دغدغه ی خاطر رهبری آینده نیز مطرح باشد که خب این احتمال کاندیداتوری آقای رئیسی و حمایت دستگاه رهبری از وی را بالا میبرد.

اخیرا آقای مصباحی مقدم عضو شورای مرکزی و سخنگوی جامعه روحانیت مبارز در مصاحبه با ایرنا عنوان نمود اگر رئیسی کاندید شود قطعا کاندید جامعه روحانیت خواهد بود. اما مشکل بزرگ آقای خامنه ای عدم محبوبیت و تمایل مردم همانگونه که آنرا در انتخابات سال ۱۳۹۶ خورشیدی نسبت به آقای رئیس نشان دادند میباشد.

آیا آیت الله خامنه ای برای تضمین آینده خانواده و وابستگان خود در صورت فقدان، دست به ریسکی بزرگ همچون تقلب و مهندسی انتخابات در سال ۱۳۸۸ خورشیدی به نفع رئیسی خواهد زد؟ اگر شکست بخورد آیا همینی را هم که دارد از دست نخواهد داد؟

چرا که به باور نگارنده مردم ایران بر کارنامه خونین آیت الله رئیسی علی الخصوص کشتار هزاران زندانی عقیدتی-سیاسی در سال ۱۳۶۷ خورشیدی که برخی از آنها حتی دوران محکومیت خود را سپری نموده بودند واقف هستند و اینرا میدانند که نه تنها انتخاب وی به عنوان رئیس جمهور مشکلی از ایران و ایرانیان حل نخواهد نمود که با باز کردن راه رهبری احتمالی وی در آینده، حکومت و حاکمیت جور و ستم و خوف را بر خویش خواهند پذیرفت. مردم متمدن ایران به درجه ای از تجربه و شعور سیاسی رسیده اند که دل و امید به هیچیک از جناحهای سیاسی رژیم جمهوری اسلامی نبندند. واقعیت این است که هرچه مشارکت مردم ایرانزمین در انتخابات ریاست جمهوری اسلامی پیش رو کمتر باشد، بیشتر از وجاهت و مشروعیت و موضوعیت نظام جمهوری اسلامی خواهند کاست. 

باقی بقایتان

لندن 13th March 2021